معبر

خبری تحلیلی

معبر

خبری تحلیلی

آقایان مسئولین

بازهم سال نو و تعطیلات عید و مسافران و همان داستان تکراری همیشگی که خلاصه هیچ کس کاری نکرد، آخر نفهمیدیم آقایان مسئولین، حجاب الزامی هست یا نه؟! من نمی خواهم در این وجیزه کوتاه از فلسفه و یا مغایر نبودن حجاب با آزادی صحبت کنم، نمی خواهم از غیرت مردانی که زنانشان با حجاب تنفر انگیز به مسافرت می آیند و در اجتماع ظاهر می شوند بگویم، نمی خواهم از وضع غیر قابل تحمل عده ای که برای مسافرت به ماسوله و قلعه رودخان که ناگزیر هستیم قیافه های مضحک شان را برای گذر از این شهر تحمل کنیم بگویم، نمی خواهم بگویم این جا قم گیلان است،‌نمی خواهم بگویم اینجا شهر آیت الله بهجت است و  از این جور حرفهایی که گوش کسی بدهکارش نیست. من نمی خواهم بگویم که مثلا امام جمعه ما با تو دردودل داریم پس تو هم نصیحت کن مسئولین امر را، نمی خواهم بگویم که آقای مسئولین انتظامی جلوگیری کنید از فحشا و منکر چون بی حجابی جامعه را نا امن می کند، اصلا اینجا جا نیست که دلیل بیاورم مسائل اولیه اسلام که مثلا بی حجابی بد است یا اخ است، جذب توریست را عشق است، اقتصاد شهر را بچسب، نمی خواهم بگویم که آقای فرماندار عزیز به مسئولین فلان دستور یا فلان پیشنهاد را بدهید، نمی خواهم بگویم ما بسیجی ها تحمل نداریم و از این جور حرفهایی که هیچ کس نمی شنود یا مثلا فرمانده سپاه شما کاری کنید و از این حرفها؛ من نمی خواهم بگویم که باید باید باید حجاب رعایت شود و باید باید جلوی بی حجابی گرفته شود، نمی خواهم بگویم که نگذاریم بخاطر چند روز تعطیلی فضای شهر گناه آلود شود، یا اینکه گناه عذاب می آورد ، اصلا به ما چه که ژاپن چه شده، عذاب مخصوص ما نیست اصلا این جا که عذاب نمی آید، ماسوله هم واسه خودش همین جوری یه هو سیل اومد، اون دفعه؛ اصلا مگر امام معصوم فرموده که نزول بلا بخاطر گناه است، نمی خواهم بگویم که رویکرد دولت دهم فرهنگی است،  اصلا ولش کن به ما چه که رهبری فرمودند جنگ نرم است‌، مگر حجاب هم مربوط به جنگ نرم است، به ما چه که رهبری می فرمایند مسئولین بیدار باشند، امر به معروف و نهی از منکر می خواهیم چه کار، مگر ما وظیفه زمینه سازی ظهور را داریم؟!! همه کشور های منطقه دارند به تبع ما بیدار می شوندو انگار ما تازه می خواهیم بخوابیم و غربی شویم، نمی خواهم بگویم که بغض جلوی گلویم را گرفته، اصلا دیگر جای نوشتن نیست.

ساکتین

هیچ فکر کرده اید که چرا علی(ع) مظلوم بود؟! علی (ع) داماد رسول خدا(ص) بود و دارای احترام زیادی بود، او در رکاب پیامبر(ص) به جنگهای زیادی رفته بود، او امین و یار غار رسوالله بود، لکن پس از رحلت پیامبر(ص) یاران و خواص حضرتش علی را تنها گذاشتند، ناکسین، مارقین،‌قاسطین و... از اینجا بود که مظلومیت اهل بیت فرارسید؛ آنها در امتحان بزرگ الهی رفوزه شدند،‌و رفوزه شدنشان سیلی شد به صورت پاره تن رسول الله ناموس دهر فاطمه (س)، رفوزه شدن خواص دوران علی(ع) شمشیری شد بر فرق ولی خدا، زهری شد بر جگر سید جوانان اهل بهشت حسن (ع)، رفوزه شدنشان دشنه ای شد بر گردن حسین(ع)، اگر عده ای از اینها توبه کردند که کردند- چنان شکافی در اسلام ایجاد نمودند که خونشان هم نتوانست آن را پر کند،‌مانند توابین، حضرت آقا در باره شان می فرماید: توابین عده شان چند برابر شهدای کربلا بود همه در یک روز کشته شدند اما تأثیرشان یک هزارم شهدای کربلا نیست، زیرا آنها در وقت خود نیامدند دیر تشخیص و دیر تصمیم گرفتند. لکن این بی خردی ها و مظلومیتها درس عبرتی شد برای شیعیان تا در فتنه های زمان خویش از آن ها درس بگیرند. پیروزی انقلاب اسلامی ایران نقطه عطفی شد برای شیعیان جهان،‌روح الله (قدس)و اصحابش، اسلام را پیروز نموده و حکومتی شیعی بنا نهادند، حال بعد از گذشت سه دهه از این پیروزی عظیم و فرازو نشیبهای فراوان موقع امتحان فرا رسیده، انتخابات 88 وسیله شد برای این آزمون الهی، مردم که دوران علی را به خوبی می شناختند، بیعت جانانه ای با ولی زمان داشتند، این بار اما این شیعیان بودند که سیلی محکمی بر صورت دشمنان نواختند و درد این سیلی آنقدر زیاد بود که دشمنان تاب نیاوردند و دست به فتنه گری زدند، مردم اما با تجربیات تاریخی خود و پیشگویی های حضرت روح الله که پشتیبان ولایت باشید- محکم و استوار با ولایت بودند و ماندند و انشا الله خواهند ماند؛ اما برخی خواص که قدرت و مادیات و دنیاطلبی کور و کرشان کرده بود آلت دست شیطان صفتان شدند!!

این فتنه آحاد مردم را به سختی آزمود و حزب شیطان با همه تشکیلاتش اگرچه ضرباتی به جبهه حق وارد ساخت اما در نهایت شکست سنگینی را متحمل شد. پیامبر فرمود: فتنه های آخر الزمان را نا خوشایند نپندارید که این فتنه ها منافقان را نابود می کند.1

و ما دیدیم که چگونه منافقین رسوا شدند. تکلیف آنان که همچون ناکسین و مارقین و قاسطین رو در روی علی ایستادند مشخص است- افرادی چون کروبی و موسوی و خاتمی و...-  که باید به سزای اعمال خود برسند، لکن عده ای با تمام سوابق درخشان خود تردید در دلهاشان پدید آمد و سکوت کردند که اینها (ساکتین) هستند. ساکتین افرادی هستند که پس از فتنه گری منافقان، وطن فروشان، شیطان صفتان با اینکه جزو افراد سرشناس و خواص ملت بودند- هیچ گونه موضعی اتخاذ نکردند و در واقع لغزیدند، هرچه ولی خدا فریاد زد« نخبگان سر جلسه امتحانند، امتحان عظیمی است. در این امتحان مردود شدن، رفوزه شدن، فقط این نیست که ما یک سال عقب بیفتیم؛ سقوط است»2  ساکتین اما گوششان بدهکار نبود، تا اینکه در 9دی و 22 بهمن و خروش ملت و ایستادگی پشت رهبر، تازه به فکر بازگشت به زیر خیمه نظام افتادند. اما اینان مسلمانان و انقلابیون مخلص نیستند، بلکه با دیدن شوکت و جلال مردم اسیر انقلاب شدند و طبق فرمایش حضرت علی(ع) حق تصدی مشاغل کلیدی را ندارند.3

1.کنزالعمال ج11ص189 2.بیانات آقا29/4/88 3.الامامه والسیاسه ج1ص80

پایان تاریخ آری یا نه

نوستر آداموس پیشگوی معروف غربی که بسیاری از  پیشگویی هایش اتفاق افتاده از جمله پیشگویی هایی در مورد 11 سپتامر و برجهای دوقلو و انقلاب اسلامی ایران و سقوط صدام و... یک پیشگویی در مورد پایان جهان دارد که غربی ها به استناد آن سال 2012 را آخرین سال از حیات جهان می دانند، فوکویاما تئورسین معروف غربی، در همین رابطه ادعا می کند که سال 2012 سال غلبه شیطان بر سراسر زمین است، البته غربی ها دلایل دیگری هم برای این ادعا دارند که زیاد است و در این مقال نمی گنجد، اما آن چیزی که مسلم است این است که غربی ها به این باور رسیده اند و تمام فعالیتهای نظام غربی نیز براین اساس می باشد. آنها – آمریکا و اسرائیل و...- خود را منجی بشریت می دانند و بر این باورند که آنها در زمان نابودی دنیا انسانهایی را که با آنها هستند نجات خواهند داد.

اما آیا اینها واقعیت دارد؟

بله!! درست است سال 2012 پایانی خواهد داشت اما نه پایان جهان آنها تا حدودی درست پیش بینی کرده اند،‌اما آن چیزی که نتوانسته اند بفهمند این است که سال2012 سال پایان دیکتاتوری غربی ها بر جهان است یعنی سال فروپاشی لیبرال دموکراسی، نه پایان تاریخ، آنها مثل همیشه باز خود را تمام دنیا دیده اند، و در این توهم باطل به سر می برند که دنیا به پایان خواهد رسید در حالی که این خود آنها هستند که رو به پایان هستند. به اعتراضات گسترده مردم در اروپا و انقلاب هایی به مدل انقلاب ایران در تونس، مصر و فریادهای مردمان مسلمان جهان بنگرید همه بپا خواسته اند تا دیکتاتورهای غاصب غربی خود را به زیر آورند. جالب اینجاست همه آن کشورهایی که در منطقه با ایران مراودات خوبی دارند از این قاعده  خارج هستند و در امان، اما کشورهایی که حاکمانشان با آمریکا و رژیم صهیونیستی روابطی داشتند در حال فروپاشی هستند، آیا این بیداری اسلامی است یا پایان تاریخ؟

این بیداری اسلامی پایان حکومت های غاصب است و زمینه ساز ظهور منجی بشریت مهدی فاطمه(عج)